تازه از گرما و حرارت مستند قائم مقام و کلکسیون ظلم و ستم جناب آیت الله داشتیم خلاص میشدیم که دِلِنگ گوشی مایلمون کرد چند دقیقه ای وقت گراممون را در فضای به اصطلاح مجازی بگذرونیم ؛ منتهی قبلش چند نکته ای راجب مستند قائم مقام بگم خالی از لطف نیست :
*اولاً شنیدیم جناب حاج آقای ناطق نوری از اکران مستند ابراز ناراحتی کردند و فرمودند تصاویر و صدا هایی که از من در این مستند قرار داده شده بدون اطلاع قبلی من بوده و من راضی نیستم که چند کلام خاطراتی که عین واقعیت بودند رو برای عموم مردم به اشتراک بذارید ؛ خب در این باره من قلمی نمیزنم فقط به یک سوال کفایت میکنم که : مگر چه سودی به شما میرسد اگر واقعیت ماجرا های جناب قائم مقام را مردم ندونند !؟ ، خدا کنه از جهل مردم نخوایید سوء استفاده کنید ...
*ثانیاً دست بروبچ سازنده درد نکنه ، استفاده کردیم ، خدا قوت یاعلی ان شاءالله کار های بعدی بهتر از این کار دربیاد ، منتظر بعدی هستیم...
*ثالثاً بعد از پایان مستند سوال بی جوابه: مطرح شدن جناب منتظری برای قائم مقامی در مجلس خبرگان توسط کدام شخصیت صورت گرفت؟ وحشتناک این دل ناقص رو آزرده خاطر میکنه .
*رابعاً قسمت هایی از داستان خیلی خوب بود ، مثلا قسمتی که جناب رفسنجانی به وزیر وقت اطلاعات توصیه می کنند که پرونده مهدی هاشمی را دنبال نکنه زیرا در صورتی که خدایی نکرده امشب خوابیدند صبح پاشدند دیدند که حضرت امام فوت کردند و جناب منتظری شده اند رهبر ، در اون صورت دیگه جایی در جمهوری اسلامی ندارند و باید وسایلشون را جمع و جور کنند قنطرات ببرند جزائر هاوایی پهن کنند ، یا اون جایی که جناب رفسنجانی به حاج آقای منتظری برای اولین بار و به قصد سرپوش گذاشتن به نقص حاج آقای منتظری (بحث مجتهد بودنشان) لفظ آیت الله العظمی را توی خطبه های نماز جمعه بیان می کنند ، یا اون جایی که بازهم جناب رفسنجانی خدمت امام میرسند و با گریه و اشک و آه نمی خواند بذارند نامه امام به آیت الله منتظری از رادیو پخش بشه ؛ همون نامه معروف با دلی شکسته و پرخون منظورم هست . کلاً جناب رفسنجانی توی مستند خیلی خوب درخشید از نظر من و اگه مستند میتونست توی جشنواره فیلم فجر شرکت کنه به راحتی جناب رفسنجانی سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد رو ازآن خودش میکرد با اختلاف امتیاز نسبت به سایر رقبا ، البته باز هم می گم : این برداشت من بوده ، و نظر شخصیم هست ، قطعا نظرات میتونه متفاوت باشه ... 
*خامسا ان شاء الله اگه زنده بودم و وقت کردم یک پست را کامل اختصاص میدم به قائم مقام و تحلیل و بررسیش و...
فضای به اصلاح مجازی را داشتم میگفتم ، خبر اول این بود که : مدارس استان تهران فردا به علت آلودگی هوا تعطیل هستند امّا دانشجویان عزیز و گرانقدر به علت آنکه از آبشش بجای شش استفاده می کنند باید فردا سر ساعت سر کلاس حاضر باشند ، خب البته ذهن خلاق من بی کار ننشست و دوباره سوال مطرح کرد که اون همه تاراق و توروق و تیپ و توپ نشریات و آقایون که سال گذشته همین موقع آلودگی هوا را مینداختند گردن شهرداری چی شد ، نکنه مصداق موش شدن و جهش کردن توی سوراخ ها برشون صدق بکنه که واویلا میشه ...
از شوک خبر و سوالات ذهنی قبلی درنیومده بودم که آنچنان گیج و منگ خبر بعدی شدم که نگو ، افزایش حقوق نمایندگان مجلس به میزان 70 درصد !! ای جان !! خب جاداره اینجا بگیم بازم خداراشکر که الحمدالله مگرنه والا بخدا ، خب شاید اگه این خبر به تنهایی به گوش آدم برسه زیاد آزرده خاطر نشه ، اما وقتی یکی از سه تا پیام قبلی این باشه : استاندار کرمانشاه: مردمی که خانه هاشان کامل تخریب نشده بهشون کانکس تعلق نمیگیره ، خب حق بدید ... اما با خودم که کلنجار رفتم دیدم آقا خب حق دارند ، بلاخره اینهمه می شینند روی صندلی و قانون تصویب می کنند ، اگه خدایی نکرده خدایی نکرده زبونم لال یکی از اینها زخم بستر بگیره خب اون وقت کی جواب میده ، نه ، کی خرجش رو میده ؟ ان شاءالله که تمام 10 میلیون ماهیانتون از شیر مادراتون برتون حلال تر باشه فقط خواهشی که من دارم اینه که حالا که به ازای هر دقیقه حضورتون توی مجلس کیلو کیلو اسکناس میگیرید دیگه با موگرینی سلفی نگیرید ، قشنگ بدید یه دوربین خوب بگیرید ، براخودتون میگم ، به هرحال بهترین دوربین سلفی الان 13 مگاپیکسل بیشتر کیفیت نداره ، شاید در آینده با کیفیتش نیاز شد ، خدارا چه دیدی ...

خلاصه اینکه دانشجوییه و دوران خودش ، بعد از مدتها یه متنی نوشتم ، خب قطعا ضعیفه به خاطر تجربه نداشته ای هست که پشتش پنهان شده ، منتهی پست بعدی ویژگی ای داره و اون هم اینکه با تجربه این پست که الان نوشته میشه هستش ، ان شاءالله که ...
ببخشید سرتون را درآوردم .
چشم سعدی به خواب بیند خواب / که ببستی به چشم سحارت
تو بدین هر دو چشم خواب آلود / چه غم از چشم‌های بیدارت
30 دقیقه بامداد 27 آذر 96